1330- آبها که از آسیاب افتاد، زبان در آوردیم!
معادل سه پیامک فارسی:
******
متن کامل این شعر زیبا:
میان خاک سر از آسمان در آوردیم
چقدر قمری بی آشیان در آوردیم
وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم
چقدر خاطره ی نیمه جان در آوردیم
چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر
چقدر آینه و شمعدان در آوردیم
لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک
درست موسم خرما پزان در آوردیم
به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم
عجیب بود که آتشفشان در آوردیم
به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت
چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم
چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم
زخاک تیره ولی استخوان در آوردیم
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم - نان در آوردیم -
برای این که بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان داستان در آوردیم *
به بازی اش نگرفتند و ما چه بازی ها
برای این سر بی خانمان در آوردیم
و آب های جهان تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم
سعید بیابانکی
* این بیت را محمد سعید میرزایی به این غزل هدیه کرد .
دسته بندی موضوعی:
1- شهدا، دفاع مقدس، راهیان نور 2- اشعار و نثرهای زیبا، کوتاه و برگزیده
برچسب : نویسنده : اس ام اس عاشقانه، اس ام اس خنده دار، اس ام اس جدید، اس ام اس تولد، اس ام اس دلتنگی، اس ام اس زیبا، اس ام اس باحال، اس ام اس شب بخیر sms2sms بازدید : 708